دوزخ عشق

شاعرانه های عاشقانه

دوزخ عشق

شاعرانه های عاشقانه

باد بادک

همچون بادبادکی در دست کودکی

لابلای انگشتان تو بود تقدیرم

و دلخوش که به سادگی من دلخوشی

اوج گرفتم با عشقت...

و دستان سرد تو که ریسمان را رها کرد...

و فراموشت شد که رویای کودکی ات را باد برد!!