صدا کن مرا تا بیدار شوم
از لابلا ی خاک پدیدار شوم
سر به دامانت گذارم بار دگر
قربانی لحظه های دیدار شوم
آه این درد لعنتی سینه را باز فشرد
اگر خریداری بیا دوباره بیمار شوم
در دل شب خود را به خاک سپرد مردی
تو صدا کن ، صدا کن مرا تا بیدار شوم