دوزخ عشق

شاعرانه های عاشقانه

دوزخ عشق

شاعرانه های عاشقانه

تنهای تنها...فقط من و تو...

ساده می نویسم برای تو که فاصله ها با من داری:
دلم می خواست،دمی آسوده کنارم باشی عریان عریان تا عطر تنت مرا مست مست کند،بی خبر ز همه دنیا و فقط آشنا به تو،و سخت تو را به آغوش کشم آنچنان که یکی شویم...

دلم می خواهد تنها اسارتم را تو رقم زنی آنگاه که رها نتوان شد از تن سوزانت،آنگاه که بوسه ی لبانت مرا باز به بوسه ی هوس انگیز تر سوق دهد و نفس های پر تپش تو جانم را گران کند،با لمس بند بند تنت فریاد بزنم تو هستی منی و تو جانانه تر از من،و کاش یک بار آسوده به چشمانت خیره شوم و اینبار تو مات من شوی و تا جان دارم برایت اشک بریزم،تا بدانی تا بدانی من عاشقت هستم عاشق،عاشق... 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد