دوزخ عشق

شاعرانه های عاشقانه

دوزخ عشق

شاعرانه های عاشقانه

شکنجه

آن هنگام که تکه تکه های قلبم را با فواره های خون بیرون میریختم و صدای شکستن استخوان هایم در دل زمین می پیچید...
آن هنگام که صدای ضجه هایم گوش آسمان ها را می بست...

این تو بودی که مرا ترک کردی...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد