دوزخ عشق

شاعرانه های عاشقانه

دوزخ عشق

شاعرانه های عاشقانه

دروغ

در آغوش من اشک می ریختی بی قراری می کردی...

آه دل نمی کندی!! چه می شد کرد؟؟  

طاقت رنج تو را نداشتم... 

و به تو گفتم بیزارم از وابستگیه کودکانه ات به من به تو گفتم برو... 

تو مرا با نفرت ترک کردی اما فریاد مرا در دل نشنیدی که گفتم... 

خدای من بازگرد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد